گروه ورزش/شهرآرانیوز، مطالبی که از دیشب در برخی شبکههای اجتماعی دست به دست میشود حکایت از پایان حضور مهران شاهینطبع در راس کادر فنی تیم ملی بسکتبال دارد.
به هر حال پایان دوران سه سال و چندماهه شاهینطبع در تیم ملی چندان دور از ذهن نیست.
وقتی هیچ مقامی در فدراسیون بسکتبال نسبت به مصاحبه محمد جمشیدی واکنشی نشان نمیدهد و گویا فدراسیونی با این سکوت مهر تایید بر صحبتهای او میزند. وقتی رامین طباطبائی، همان شب کذایی که مهمان برنامه دهکده المپیک بود در پاسخ به پرسشی مبنی بر ادامه همکاری با شاهین طبع میگوید هنوز تصمیمی نگرفتیم و توپ را در زمین کمیته فنی میاندازد و. جمیع این فعل و انفعالات، فِلشی به سمت در خروج تیم ملی مقابل سرمربی ترسیم میکند.
صحت و سقم این «شنیدهها و گفتهها» دیر با زود مشخص میشود، اما حتی در صورت تایید این خبر، فدراسیون بسکتبال هرگز نمیتواند قصور خود را در قبال تیم ملی پنهان کند و این فدراسیون نیز باید پاسخگوی برخی اتفاقات باشد.
به هرحال بعد از پایان المپیک و در پی عملکرد چند باره ضعیف کادر فنی تیم ملی بسکتبال، صحبتهایی مبنی بر تغییر کادر فنی است.
البته از این فدراسیون بسکتبال با سوءمدیریت شدید حاکم بر آن، همچنین ضعف در حوزه تصمیمگیری که طی این مدت یا تصمیمات اشتباه گرفتند و یا جایی که لازم بود اصلاً قدرت تصمیمگیری نداشتند، انتظار تغییری نباید داشت. در خصوص تغییر کادر فنی (اگر تغییر کند)، بهترین تعبیری که میتوان به کار برد نوش دارو بعد از مرگ سهراب است.
در خصوص هر گونه تغییرات در تیم ملی ابتدا باید نیازهایمان را تعریف کنیم. بسکتبال ایران، نیازهای خود را یا نشناخته یا به اشتباه تعریف کرده است.
نیازهای بسکتبال ایران در سطح سرمربیگری تیم ملی چیست؟
مربی خارجی:
با توجه به زمان کم (یکم آذر ۱۴۰۰) تا پنجرههای جام جهانی ۲۰۲۳، آیا گزینهی مربی خارجی روی میز است؟ آیا در گرانی و نوسانات ارزی، راه رسیدن این مربیان به تیم ملی هموار است؟ مربی خارجی یا مدرس خارجی؟ مربی خارجی برای تیم ملی یا ردههای سنی که سالهاست درجا زدیم و عقبتر رفتیم بدون اینکه پشتوانه بسازیم؟
نکته مهم:
بعد از شکست پروژهی استفاده از یک ایرانی در تیم ملی، صحبت از سرمربی خارجی را نباید به منزلهی پایان سطح مربیگری مربیان ایرانی و شکست آنان در تیم ملی تلقی کرد. چون اشتباه در یک انتخاب با مبنا و خواست فردی و وامدار یک فرد بودن، همچنین بدون استفاده از «خِرَد جمعی» در انتخاب، ملاک ارزیابی نیست؛ بنابراین نباید گفت به غیر این ایرانی، مربی دیگری در این سطح نداریم و باید به فکر گزینهی خارجی باشیم که این حرف از اساس و صددرصد غلط است.
مربی ایرانی:
تضاد منافع چیست و چگونه پدید میآید؟ آیا مربی ایرانی همزمان با تیم ملی، مربی باشگاه هم هست؟
تضاد منافع مربی باشگاه – ملی، یکی از آسیبهای بزرگ طی این دوران بود که منافع متناوب افراد در تیم ملی؛ فضایی نامطمئن و غیرقابل اعتمادی ساخت.
گزینه مربی ایرانی (مربیان شاغل در داخل و خارج از ایران)، باید بر حسب شناخت نیازهای بسکتبال و اینکه مشخصههای یک مربی متناسب با وضع موجود بسکتبال چیست، سنجیده شود. یک اشتباه متر ما نیست که بقیه را با آن اندازه گرفت.
آینده طباطبایی
نکته بعدی خود رامین احمدیطباطبایی است که دی ماه ۱۴۰۰ دوران چهار ساله ریاستش در فدراسیون بسکتبال به پایان میرسد. قاعدتاً او باید تا قبل از این موعد فدراسیون را ترک کند و چنانچه باز هم سودای ریاست در سر داشته باشد، باید برای مجمع انتخابی آینده نامزد ریاست شود.
زمان آغاز پنجرهها (آذر ۱۴۰۰)، وضعیت خود طباطبایی پس از انتخاب وزیر جدید ورزش و جوانان و انتخابات ۴ ماه دیگر فدراسیون، در مسیر انتخاب گزینههای ایرانی – خارجی برای تیم ملی بسکتبال بیتأثیر نیست.